سفارش تبلیغ
صبا ویژن
د نیا ی مجازی
درباره وبلاگ


پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 7
  • بازدید دیروز: 23
  • کل بازدیدها: 146563
یادداشت ثابت - پنج شنبه 92 مرداد 4 :: 3:59 عصر :: نویسنده : عارفی

     تقد یم به پیشگاهی پیشوا و مولای ما حضرت علی(ع):

 

به یاد حضرت علی(ع) این شهید محراب ومظلوم ترین عالم باش که درنوزدهم رمضان سال چهلم هجری درسپیده ای صبح توسط ضربت شقی ترین امت بنام عبدالرحمن مرادی معروف به ابن ملجم یکی از خوارج لعنت الله علیه صدای عدالت خواهی علی(ع) خاموش شد .

شب نوزدهم اززبان حضرت ام کلثوم (س) دخترامیرالمومنین(ع):

ام کلثوم می فرماید شب نوزدهم پدرم به خانه آ مد به نماز ایستاد ، من برای افطار حضرت طبقی حاضر کرد م که دو قرص نان جو با کاسه شیر ومقداری نمک د ر آن بود وچون حضرتش ازنماز فارغ شد یک نگاهی به طبق اند اخت وبه گریه افتاد فرمود دخترم برای من در یک طبق دوخورش کرده ای؟ مگرنمیدانی که من متا بعت پسرعمّ خود رسول خدا(ص) را میکنم دخترم هرکه خوراک و پوشاک او در دنیا نیکوتراست ایستادن او د ر قیا مت بیشتراست ، دخترم درحلال دنیا حساب است ود رحرام دنیا عذاب وعقاب وبرخی از زهد رسول خدا را تذ کّر دا د، فرمود: دخترم به خدا سو گند افطارنکنم تا از این دو خورش یکی را برداری ، ام کلثوم میفر ماید ظرف شیر را برداشتم حضرت اندکی ازنان جو با نمک افطار فرمود و حمد الهی را بجا آورد وبه نماز ایستاد .

نقل شده که درآن شب حضرت بسیاراز بیت خود بیرون میرفت وبه ستاره های آسمان نگاه میکرد وداخل خانه می شد ،سوره مبارکه یس را تلاوت میفر مود ، ومی فرمود پر وردگارم مرگ را برمن مبا رک گرد ان، وبسیار میگفت : لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وکلمه انا لله وانا الیه راجعون را زیاد بر زبان جاری میکرد، وبسیار صلوات می فرستاد واستغفارمی نمود ود ر تما م آن شب بیدار بود . ام کلثوم عرض کرد پدرجان اضطراب شما برای چیست؟ فرمود درصبح این شب شهید خواهم شد ، عرض کرد( جعده) را به مسجد بفرست تا با مردم نماز گزارد آقا بفرمایید خواهر زاده ات مسجد برود فرمود از قضای الهی نمی توان گریخت .                                                   (جعده بن هبیره مادرش امّ هانی خواهر امیرالمومنین است)

خود حضرت روانه ای مسجد شد چون به صحن وحیاط خانه رسید ! مرغا بی ها بر خلاف عادت پیش روی حضرت را گرفتند بال بال می زدند وفریاد می کشیدند !(سبحان الله)

بعضی خواستند آن ها را برا نند حضرت مانع شد فرمود بگذارید به حال خودش که این صیحه و ناله از پی نوحه کنند ه گان دارند ، بعد سفارش مرغا بی ها را به ام کلثوم کرد که آن ها را غذا بده و سیراب کن ویا رها کن تا از گیاها ن زمین بخورند ، حضرت به د ر حیاط که رسید کمر بند حضرت باز شد حضرت کمر بند را محکم بست واشعاری را انشاء فرمود که مضمونش اینست :

آی علی کمر بند خود را برای مرگ بی بند،همانا مرگ ترا ملاقات خواهد نمود،وجزع مکن از مرگ وقتیکه به منزل تو نازل شود، وبه دنیا مغرور مشوهرچند که با توموافقت کند، هم چنان که دهرترا خندان میکند ، هم چنین ترا به گریه در خواهد آ ورد بعد فرمود الهی مرگ را برمن مبارگ گردان ولقای خود را برمن خجسته فرما . ام کلثوم ازشنیدن این کلمات فریاد واه ابتا واه غوثا را بلند کرد وحضرت امام حسن(ع) از دنبال پدر بیرون دوید عرض کرد پدرجان می خواهم با شما باشم حضرت امیر (ع) فرمود برحق که بر تو دارم بر گرد امام حسن(ع) برگشت .

حضرت امیر(ع) وارد مسجد شد چراغ های مسجد خاموش بود حضرت درتاریکی چند رکعت نماز خواند ، بعد بربام مسجد رفت انگشتان مبارک را برگوش نهاد مشغول اذان گفتن شد ،آخرین اذان دل نشین حضرت امیر المومنین علی(ع) ازمسجد کوفه پخش شد بعد حضرت پا یین آمد وصدای حضرت الصلوة الصلوة بلند شد خفته گان را برای نما ز بیدار میکرد ، ابن ملجم لعین هم در میان خفته گان بود چون حضرت به او رسید دید بررُو خوابیده فرمود برخیز برای نمازبر رُومخواب که خواب شیا طین است بر پهلوی راست بخواب که خواب مئومنان است یا به طرف چپ بخواب که خواب حکما است وبرپشت بخواب که خواب پیا مبران است بعد فرمود قصدی درذهن داری اگر بخواهم می توانم خبر دهم که در زیر جامه چه داری واز اُو گذشت به محراب رفت به نماز ایستاد . علی جان چرا دشمن را رها میکنی؟ الآن د رپنجه ای تواست وقتی که بررو خوابیده چرا نا بودش نمیکنی؟ چشم اش هم خواب الواست علی جان بزن له اش کن .!

لکن منطق عالی علی(ع) ومکتب علی اجازه نمید هد چرا؟ هنوز جنایت نکرده میفرماید قصاص قبل ازجنایت جائیز نیست .

حجرابن عدی (رحمة الله علیه) صحابی پیامبر که ازبزرگان شیعه بود آن شب را در مسجد بسر میبرد ناگهان صدای بگوش حجر رسید که اشعث رفیق ابن ملجم لعین می گوید ابن ملجم درکار خود شتاب کن که صبح د مید حجر فهمید که نقشه ای درکار است حجر هرچه زود تربه طرف خانه علی(ع) رفت که حضرت را آ گاه کند ازقضا آن حضرت ازراه دگری به مسجد آمده بود ، وتا حجربه خانه حضرت رفت وبرگشت کارازکارگذشته بود وصدای مردم را شنید که به قتل حضرت خبرمید هند .(خدا لعنت کند این خوارج عصرما را یعنی ای وهابیت کثیف وپلید که قبرحجررا هم نتوانستند بی بینند تخریب کردند)

با اینکه زیاد گوشزد ابن ملجم شده بود که حضرت را اشقیای امت شهید میکند وبا قطا مه هم میگفت میتر سم آن کس من با شم ، آن شب تا صبح د ر این اند یشه بود لکن عا قبت سیلاب شقاوت اُو وچهره دل ربای قطامه دست به دست داد عزم را درقتل علی(ع) جزم کرد، آمد درپهلوی آ ن ستون که درپهلوی محراب بود جا گرفت ودورفیقش اشعث وشبیب هم درگوشه خزیدند چون حضرت سراز سجده برداشت شبیب شمشیرش فرود آورد خطا کرد درطاق محراب اصابت کرد پس از او ابن ملجم بی درنگ شمشیر برفرق حضرت زد ازقضا شمشیرش جای ضربت عمروبن عبد ود اصابت کرد وتا موضع سجده را شکافت علی(ع) درخونش غلطید فرمود: بسم الله وبالله وعلی ملة رسول الله فزت ورب الکعبه سوگند به خدای کعبه که رستگار شدم هذاماوعدناالله ورسوله این همان وعده ایست که خداورسولش به من داده اند، علی(ع) رستگارشد اما ارکان ولایت شکست،صدای عدالت خواهی علی(ع) خاموش شد. ازصدای مردم ام کلثوم وحسنین به طرف مسجد دویدند وچون داخل مسجد شدند دیدند که پدربزگوار درخون خود غلطیده است فریاد واه ابتا واه علیا بلند شد نزدیک محراب آ مدند دیدند جماعتی از مردم می خواهند حضرت را برپا دارند تا با مردم نماز بخواند حضرت توانائی نداشت امام حسن(ع) را دستور داد تا با مردم نماز خواند وخود حضرت نشسته نمازش را تمام کرد.

لاجرم حضرت را به خانه بردند وتا بیست وسوم رمضان حضرتش درقید حیات بود ودرشب بیست وسوم رمضان سال چهلم هجری حضرت قدم به سوی جنت نهاد .طبق وصیت حضرت به امام حسن(ع) چهارموضع قبربرای حضرت حفرشد برای که قبرحضرت مخفی باشد ،ازامام صادق(ع) مرویست که امیرالمومنین(ع) به امام حسن(ع) سفارش کرد برای من چهارموضع قبرحفر کن : یکی درمسجد کوفه، دوم درمیان رحبه سوم درنجف چهارم درمنزل جعده بن هبیره((فرزند ام هانی خواهر امیرالمومنین(ع) )) تا کسی به قبرراه نیا بد . وقبرحضرت تا زمان امام صادق (ع) مخفی بود ودر زمان حضرت صادق(ع)بعضی ازشیعیان فهمید ند .(اقتبا س ازمنتهی ا لآما ل محد ث قمی ره)

آیا ازاین درد با لا تر هست؟ که قبر خلیفه مسلمین و اولین شخص مملکت تا مدتی مخفی باشد؟!!!

البته جریان کفن ودفن حضرت درشب وانتقال جنازه حضرت به سوی نجف اشرف و هم چنین سفارش حضرت درمورد قاتلش به امام حسن(ع) د استان طولانی دارد که گنجایش وبلاگ نیست خوانند گان محترم درکتب تاریخی ذی ربط ملاحظه فرمایند .

خداوند منان علی(ع) واولاد علی را ازما ها راضی وما را درقیا مت با حضرتش محشور فرماید .

                                    ( آمین یا رب العا امین )

اللهم صل علی فا طمة وابیها وبعلها وبنیها بعد د ما احا طه به علمک .

 

 

 

 




موضوع مطلب :