سفارش تبلیغ
صبا ویژن
د نیا ی مجازی
درباره وبلاگ


پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 2
  • بازدید دیروز: 59
  • کل بازدیدها: 146617
چهارشنبه 91 آذر 1 :: 5:12 عصر :: نویسنده : عارفی

حجاج بن یوسف ثقفی از طرف عبد الملک بن مروان حکومت کوفه را در اختیار داشت بسیار سفا ک و    خون ریز بود ازحد افزون شیعیان را بقتل رسا نید ، گفته شده که هند دختر نعمان که در حُسن وجما ل معر وف بود به دویست هزار دینار به نکاح خود درآ ورد ، روزی حجاج بدون خبردر اطا ق هند وارد شد شنید که هند با خود زمزمه میکند گوشه ای اطاق ایستا د تا بی بیند که هند چه میگوید ، دید هند مقابل آیینه ایستا ده خودش را آرایش میکند واشعاری میخواند باین مضمون : اسب گر چه بسیارنجیب باشد ولکن اگر اورا با اسب نا نجیب وبد خوی آبستن نمود ند قطعاً بچه ای او نا نجیب خواهد شد بعد بخودش خطاب میکند که ای هند بخود امید وار مبا ش که ازتو بچه ای صا لح بوجود آ ید زیرا هر چه تو خوب باشی شوهر ت حجا ج شرارت وپستی را بحد کمال رسا نید ه ، حجاج آهسته ازخانه بیرون آ مد وفو راً عبد الله طاهر را وکیل کرد تا اینکه هند را طلاق دهد ، ودویست هزاردینار مهریه ای هند را با طلاق نامه برای هند فرستا د وچون طلاق نامه بد ست هند رسید دویست هزاردینار را به عبد الله بخشید وگفت   در مقابل مژده ای طلاق تما م این وجه را بتو بخشید م .

این قضیّه بگوش عبد الملک رسید ازحُسن وجمال هند وسخا وت او متعجّب شد ، کسی را فرستا د که اورا برای عبد الملک خواستگاری کند ، هند به فرستاده ای عبدالملک گفت : به خلیفه سلام برسا نید وبگویید ظرفی که سگ در او ولوغ کرده لیا قت مقام سلطنت را ندارد .

فرستا ده برگشت سخنان هند را برای عبد الملک نقل کرد ، عبد الملک ازکمال وادب هند بسیار درشگفت شد ، با ز فرستا ده را نزد او بر گرداند وگفت به هند بگو شارع اسلا می همان طو ری که خاک (1) را مطهِر ولوغ سگ قراردا ده عدّ ه را مطهر رحم تو از نطفه ای حجاج مقر ّر داشته است ومنتظرم که دعوت خلیفه را اجابت فر ما یید .

(1)سگ اگر درظرفی ولوغ کند یعنی دهن بزند باید خا ک مالی کند بدون خاک ما لی پا ک نمیشود

که در فقه (تعفیر ) تعبیر شده است .»

با لا خره هند در جواب فرستا ده گفت : به خلیفه بگو که دعوت خلیفه را اجا بت میکنم بشرطیکه دستور دهد تا مرا در کوفه عقد نما ید واز برای برد ن من بشا م هودج سلطنتی مقر ر دارند و از کو فه تا شا م مهار نا قه ای من بر دو ش حجا ج با شد تا مرد م بد انند تو هین که حجا ج بمن نمود ومرا مطلقه کرد این مقد مات سعا دت من بو ده که ازحباله ای نکاح او بو صا ل خلیفه بر سیم . عبد الملک تقاضای هند را اجابت کرد وبه حا کم خود حجاج نوشت ودستور داد که هند را برای او عقد کند واورا در هودج سلطنتی بنشاند وخود ش شخصاً مهار نا قه را بیگیرد وهند را با احترا م تما م ازکوفه تا شا م بیا ورد ، حجاج هم جرئت مخا لفت ند اشت دستور عبد الملک را انجا م داد وشخصاً مهار ناقه گرفت ازکوفه تا شام پیا ده میرفت ، چهل منزل پیاده راه رفت هند در بین را خیلی حجاج را اذ یت کرد گاهی میگفت آهسته برو وگاهی میگفت پیا ده ام کن که حرم خلیفه استرا حت کند و..... یکدفعه یک دینار را از هودج به زمین اندا خت گفت حجاج درهم را بمن بد ه حجاج بر داشت دید دینار است حجاج گفت ملکه این دینار است هند خندید وگفت حمد میکنم خدا را که ازمن در هم را گرفت ودر مقابل دینار عطا فرمود .           (صدوده حکایت ص50)

 

 

 




موضوع مطلب :