د نیا ی مجازی آخرین مطالب پیوندها
آمار وبلاگ
یادداشت ثابت - سه شنبه 94 مهر 29 :: 2:58 عصر :: نویسنده : عارفی
دوستان کسان مایل باشند عضو این سایت بشن مقدم شان گل باران
http://razeeshgh.ir/invite/user_2985 موضوع مطلب : یادداشت ثابت - دوشنبه 94 مهر 28 :: 12:21 صبح :: نویسنده : عارفی
مداح عزیز,,,,,,,,, موضوع مطلب :
شنبه عجیبی در پیش داریم : شنبه ی که : روز نو میشود هفته نو میشود ماه نو میشود فصل نو میشود سال نو میشود برایت اول سلا متی دوم عشق سوم پول آرزو میکنم . موضوع مطلب : یادداشت ثابت - چهارشنبه 93 آبان 22 :: 10:6 عصر :: نویسنده : عارفی
لطف این د نیا فقط با درهم و دینا ر نیست هرکه خشتی روی خشتی می نهد معما ر نیست هر مسلمان نیست سلمان هر عبادی عبد نیست هرکه خرما میفروشد میثم تما ر نیست هرکه روز تنگ همراهت بود قد رش بدان ورفقط روزی خوشی نزد ت بود غم خوار نیست . موضوع مطلب : یادداشت ثابت - یکشنبه 93 آبان 19 :: 7:30 عصر :: نویسنده : عارفی
د ر حادثه کربلا احسا سا ت واعتقادا ت را کنا ر بگذاریم با 3 نمونه روبرو میشیم اول اما م حسین(ع) را داریم که حاضر نیست تسلیم حرف زورشود وتا آخرمی ایستد هم خودش وهم فرزندانش کشته می شوند وهزینه ی انتخابش را می پر دازد ازتمام هستی دنیایی اش میگذرد ولی از آبرو نه . دوم یزید را داریم که همه را تسلیم میخواهد تحمل مخالف را نمیکند نوه ی پیامبر (ص) را سرمی برد واهلبیت رسول خدا را قتل عام میکند وبی آبرویی را به دل و جان میخرد وظاهرا به چیزی که می خواهد می رسد . بعد هم عمر سعد داریم که به روایت تاریخ تا هشتم محرم درتردید است ، هم خدارا میخواهد هم خرمارا هم دنیارا وهم آخرت را ، هم میخواهد حسین(ع) را راضی نگه دارد هم یزید را هم امارت شهر ری را میخواهد وهم خوشنامی و احترام مردم را ، نه حاضر است از قدرت بگذ رد نه از خوشنامی هم آب میخواهد هم آبرو . دست آخر عمرسعد تنها کسی است که به هیچ کدام از چیزهای که میخوا ست نمی رسد نه سهمی ازقد رت ونه خوشنا می ، ما آد م های معمولی راستش نه جرأ ت وارا د ه ی حسین(ع) شد ن را داریم ونه اون قد رت و ابزا ر یزید شدن را ، اما درون ما یک عمرسعد است من بیش از همه از عمرسعد شدن میترسم .
موضوع مطلب : یادداشت ثابت - سه شنبه 93 آبان 14 :: 7:47 عصر :: نویسنده : عارفی
متاسفانه در زمانی زندگی می کنیم که استعمار و استکبار سراسر کشورهای اسلامی را در چنگال گرفته و به لطف تندروهای افراطی دست پروده ی آل سعود و برخی جاهلان دوست نما، تلاش دارد تا با نفوذ فرهنگ غلط دین ما سعی دارند تا مسلمانان را متحجر معرفی کنند.
موضوع مطلب : یادداشت ثابت - دوشنبه 93 آبان 13 :: 10:49 صبح :: نویسنده : عارفی
ذکر وقایع شب عاشورا پس همین که شب عاشورا نزدیک شد حضرت امام حسین علیه السلام اصحاب خود را جمع کرد، حضرت امام زین العابدین علیه السلام فرموده که من در آن وقت مریض بودم با آن حال نزدیک شدم و گوش فرا داشتم تا پدرم چه میفرماید، شنیدم که با اصحاب خود گفت: اَثْنی عَلَی اللهِ اَحْسَنَ الثَّناءِ تا آخر خطبه که حاصلش به فارسی اینست: ثنا میکنم خداوند خود را به نیکوتر ثناها و حمد میکنم او را بر شدت و رخاء، ای پروردگار من سپاس میگذارم ترا بر اینکه ما را به تشریف نبوت تکریم فرمودی، و قرآن را تعلیم ما نمودی، و به معضلات دین ما را دانا کردی، و ما را گوش شنوا و دیده بینا و دل دانا عطا کردی، پس بگردان ما را از شکرگزاران خود. پس فرمود: اما بعد، همانا من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمیدانم و اهل بیتی از اهل بیت خود نیکوتر ندانم، خداوند شما را جزای خیر دهد و الحال آگاه باشید که من گمان دیگر در حق این جماعت داشتم و ایشان را در طریق اطاعت و متابعت خود پنداشتم اکنون آن خیال دیگر گونه صورت بست لاجرم بیعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختیار خود گذاشتم تا بهر جانب که خواهید کوچ دهید و اکنون پرده شب شما را فرو گرفته شب را مطیه رهوار خود قرار دهید و بهر سو که خواهید بروید چه این جماعت مرا می جویند چون به من دست یابند بغیر من نپردازند. چون آن جناب سخن بدینجا رسانید برادران و فرزندان و برادرزادگان و فرزندان عبدالله جعفر عرض کردند: برای چه این کار کنیم آیابرای آنکه بعد از تو زندگی کنیم؟ خداوند هرگز نگذارد که ما اینکار ناشایسته را دیدار کنیم. و اول کسی که به این کلام ابتدا کرد عباس بن علی علیه السلام بود پس از آن سایرین متابعت او کردند و بدین منوال سخن گفتند. پس آن حضرت رو کرد به فرزندان عقیل و فرمود که شهادت مسلم بن عقیل شما را کافی است زیاده بر این مصیبت مجوئید من شما را رخصت دادم هر کجا خواهید بروید. عرض کردند سبحان الله مردم با ما چه گویند و ما به جواب چه بگوئیم؟ بگوئیم دست از بزرگ و سید و پسرعم خود برداشتیم و او را در میان دشمن گذاشتیم بیآنکه تیر و نیزه و شمشیری در نصرت او بکار بریم، نه بخدا سوگند ما چنین کار ناشایسته نخواهیم کرد بلکه جان و مال و اهل و عیال خود را در راه تو فدا کنیم و با دشمن تو قتال کنیم تا بر ما همان آید که بر شما آید، خداوند قبیح کند زندگانی را که بعد از تو خواهیم. این وقت مسلم بن عوسجه برخاست و عرض کرد یابن رسول الله آیا ما آن کس باشیم که دست از تو بازداریم پس به کدام حجت در نزد حق تعالی ادای حق ترا عذر بخواهیم، لاوالله من از خدمت شما جدا نشوم تا نیزة خود را در سینههای دشمنان تو فرو برم و تا دستة شمشیر در دست من باشد اندام اعدا را مضروب سازم و اگر مرا سلاح جنگ نباشد به سنگ با ایشان محاربه خواهم کرد، سوگند با خدای که ما دست از یاری تو برنمیداریم تا خداوند بداند که ما حرمت پیغمبر را در حق تو رعایت نمودیم به خدا سوگند که من در مقام یاری تو به مرتبهای میباشم که اگر بدانم کشته میشوم آنگاه مرا زنده کنند و بکشند و بسوزانند و خاکستر مرا بر باد دهند و این کردار را هفتاد مرتبه با من بجای آورند هرگز از تو جدا نخواهم شد تا گاهی که مرگ را در خدمت تو ملاقات کنم، و چگونه این خدمت را به انجام نرسانم و حال آنکه یک شهادت بیش نیست و پس از مرگ آن کرامت جاودانه و سعادت ابدیه است. پس زهیر بن قین برخاست و عرضه داشت به خدا سوگند که من دوست دارم که کشته شوم آنگاه زنده گردم پس کشته شوم تا هزار مرتبه مرا بکشند و زنده شوم و در ازای آن خدای متعال دور گرداند شهادت را از جان تو و جان این جوانان اهل بیت تو و هر یک از اصحاب آن جناب بدین منوال شبیه به یکدیگر با آن حضرت سخن می گفتند و زبان حال هر یک از ایشان این بود:
پس حضرت همگی را دعای خیر فرمود.
موضوع مطلب : یادداشت ثابت - دوشنبه 93 آبان 6 :: 9:6 عصر :: نویسنده : عارفی
د ر دشت عراق آمد چون سرور آزاد ی آزا د نمود آن شه چون سرو سرآزاد ی عباس نجات شرع ازلطمه ی طوفان داد د رشط فرات افکند چون لنگر آزاد ی اززیر سُمّ اسبا ن قا سم به عروسش گفت با یاد تو خوابید م در بسترآزاد ی شه برسردوشش برد تا محفل حق یعنی اصغر تو بگو تکبیر بر منبر آزاد ی غوغا زحرم برخواست آند م که صدا آمد عنقا زحرم بگشود بال و پری آزاد ی آزا دی ی مطلق شد هنگا می که زینب دید افتا ده و تن مجروح از مصد ر آزاد ی آغشته بخا ک وخون چون دید دران گرما افتاده ببر بگرفت آن پیکر آزاد ی زد بوسه به حلقومش با اشک روان گفتا رفتیم وزپا بوست ای مفخر آزاد ی نه برتن تو جامه نه برسرمن معجر کاین هر د و ضرورت نیست در کشور آزاد ی درکوفه به نوک نی منشورو مد لل گشت خا کسترآزا دی زیب سری آ زادی عابد به غلَ و زنجیر درقید و اسیری شمر سهمیه ی خون بردی زان محضرآزاد ی ازجوشش خون اوست درآب و گلی بلخی شوروشری آزاد ی تا محشرآزاد ی
موضوع مطلب : دوستان که مایل هستند در طرح 14 هزار صلوات برای ظهور حضرت و شکست متجاوزین به حریم عتبات عالیات عراق شرکت کنند لطفا اعلام اماد گی فرمایند هرمقدار که میتونند این جاتونظرات بنویسند موضوع مطلب : یادداشت ثابت - دوشنبه 93 خرداد 20 :: 10:42 عصر :: نویسنده : عارفی
میگویند: موضوع مطلب : |
|||||||||