د نیا ی مجازی آخرین مطالب پیوندها
آمار وبلاگ
یادداشت ثابت - سه شنبه 93 اردیبهشت 10 :: 5:15 عصر :: نویسنده : عارفی
میوه بامیه با داشتن موادغذائی با ارزش مانند ویتامین های گروه آ، ث، ب 2، ب 5و ب 6 و عناصر منگنز، کبالت، لکسیم، فسفر، پتاسیم، و همچنین پروتئین و فیبر و ماده لزج، ...
میوه بامیه با داشتن موادغذائی با ارزش مانند ویتامین های گروه آ، ث، ب 2، ب 5 و ب 6 و عناصر منگنز، کبالت، لکسیم، فسفر، پتاسیم، و همچنین پروتئین و فیبر و ماده لزج، اثر مثبت در جیره غذائی انسان دارد. بامیه در تنظیم دفع سیستم گوارشی بدن و تندرستی بسیار سودمند می باشد. لعاب و الیاف سلولزی موجود در جداره میوه، علاوه بر کمک در پاک کردن دستگاه گوارش، موجب هضم غذا در بدن می شود. کلسترول و قند خون را تنظیم می نماید. ترکیبات موجود در صد گرم ماده خام بامیه شامل آب 90 9/88 درصد، انرژی 22 کالری؛ پروتئین 869/1 گرم، چربی 3/0 175/0 گرم، کلسیم 3/63 میلی گرم، فسفر 56 میلی گرم، آهن 45/0 میلی گرم، روی 55/0 میلی گرم، پتاسیم 9/321 میلی گرم، سدیم 5 میلی گرم، منیزیم 57میلی گرم، کربوهیدرات 188/7 گرم، فیبر خوراکی 25/1 گرم، می باشد. خواص داروئی بامیه - پوسته? فوقانی بامیه، قند خون را تثبیت و آن را در حد غیرقابل جذب از طریق روده نگه می دارد. - تعداد کثیری از متخصصین بهداشت معتقد هستند که منشاء اکثر بیماری ها از روده آغاز می شود. بافت بامیه باعث جذب آب و جمع شدن مواد قابل دفع داخل روده شده و عمل دفع را تسهیل می کند. فیبرها عمدتاً بر دفع مواد زاید از روده مفید هستند و فیبرهای موجود در بامیه یکی از بهترین آنها است، بامیه به دلیل خاصیت لزج بودن و لغزندگی موجب تسهیل و راحتی دفع می شود و یکی از ملین های بسیار مفید به شمار می آید. به عبارت دیگر این گیاه فوق العاده باارزش نه تنها از بالا رفتن کلسترول و توکسین ها در اسیدهای صفراوی جلوگیری می کند، بلکه موجب عبور آنها نیز می شود و بدن به آن عادت نمی کند، عوارض سوء و جانبی ندارد و مملو از موادغذائی می باشد و از نظر اقتصادی نیز ارزان و در دسترس همه? افراد قرار دارد. -به منظور کمک در هضم غذا، در بین مسهل ها و روا نسازهای گیاهی، بافت بامیه بهترین موادغذائی برای باکتری های مفید روده می باشد. -بامیه سرشار از آنزیم های هضم کننده? موادغذائی می باشد. خاصیت صنعتی بامیه (مصرف بامیه در صنعت)
استفاده از بامیه در صنایع دستی و تزئینات
*بامیه به صورت تازه مصرف شود. نحوه مصرف بامیه الف) مصرف خام ب) مصرف پخته و سرخ شده در سایر کشورها و مناطق مختلف دنیا از جمله مراکش، ایالات متحده، لیبی، افغانستان، هندوستان، مصر، سوریه و ایران و در استان های مختلف ایران از جمله کردستان، ایلام، سیستان و بلوچستان، خوزستان، هرمزگان، بوشهر و غیره روش مصرف با توجه به سلیقه، ذائقه، عادات و رسوم محلی با هم فرق دارد. براساس گزارش موجود بامیه را می توان با سایر مواد غذائی مصرف کرد که در زیر به تعدادی از آنها اشاره می شود. روش های نگهداری بامیه
الف) روش شور ب) روش ترشی بامیه منبع : تبیان گردآوری شده توسط: گروه تغذیه سالم تکتا موضوع مطلب : یادداشت ثابت - یکشنبه 93 اردیبهشت 1 :: 10:27 عصر :: نویسنده : عارفی
فضایل دهگانه حضرت فاطمه (س)از دید اهل سنت در برابر فضایل عظیم اهل بیت علیهم السلام و مقامات فوق العاده آنها در درگاه خداوند، همیشه این دغدغه خاطر برای بعضی از افراد که در متن این مسایل نیستند وجود دارد که نکند این همه فضایل نتیجه خوشبینی فوق العاده دوستان، و برداشتهای علاقمندان و عاشقان این مکتب باشد. اما باید گفت که در کتب ما اهل سنت نیز مدارک و اسناد فراوانی وجود دارد که عظمت اهل بیت پیامبر را نشان می دهد.
( گرفته شده از اطلاع رسانی افغانستان از زبان یک اهل سنت) موضوع مطلب :
من فلج به دنیا اومدم ولی به زندگی امید داشتم تا اینکه سرطان گرفتم و شش ماه بعد فهمیدم ایدز دارم موضوع مطلب :
قدیما میگفتن دختر اگه بتونه پوست پرتقالو سالم در بیاره
موضوع مطلب : یادداشت ثابت - شنبه 92 آبان 26 :: 5:30 عصر :: نویسنده : عارفی
بسم الله الرحمن الرحیم د هه اول محرم گذ شت ازاین دهه چگونه بهره برداری کردیم؟ وازاین فرصت توا نیستیم استفا ده کنیم؟ معمولا د ر برابر فرصت ها مرد م سه جور هستند: 1 فرصت طلب میخواهد ازفرصت ها به نفع خود ش استفاده کند کار به حق و با طل ندارد به اصطلاح می خواهد از اب گل الود ما هی بیگیرد عمر سعد از این اشخا ص بود ا و میخواست ازفرصت کربلا که پیش امده بود به حکو مت ری برسد . 2 فرصت یا ب میخوا هد از لحظه های فر صت کمال استفاده را بکند مثل حر که د ر روز عا شو را از فرصت پیش امده کمال استفا ده را کرد و عا قبت بخیر شد . 3 فر صت سوز کسانی بو د ند در کوفه و کربلا که از این فرصت استفا ده نکردند بعد از عا شورا پیشمان شد ند به سر وصو رت میزد ند که چرا از این فر صت استفا ده نکر د ند بعد ها قیا م توابین تشکیل داد ند ولی چی سود فرصت را از دست دا ده بو دند . فرصت ها زود گذ ر است ما از کدام سه قسم این اد ما هستیم؟ فکر میکنم که شا ید ما قسم سو م با شیم یعنی فر صت سوز، ایا ما ا ز فرصت های عمر چقد ر بهره بر داری کرد یم؟ خدا وند کریم چقد ر فرصت ها در اختیارما قرار داد ولی ما اون چی که شا ید و با ید استفا ده نکر دیم در طول عمر ما چقد ر شب ها ی مبارک قد ر و لیا لی جمعه مثلا گذ شته چیکار توا نیستیم بکنیم؟ چی استفا د ه کر دیم؟ در طول عمر ما چند تا محرم و صفر گذ شته واقعا توا نسته ایم بهره بر داری کنیم؟ را ستی اگر خد ا و ند کر یم و رحیم بما بگو ید ما فر صت های زیاد برای تون گذ اشتیم چرا استفاده نکرد ید جواب داریم؟ جریان کربلا و عا شو را یک غربا ل بود خوب و بد تشخیص دا ده شد شما گند م را غربال میکنید گند م خوب میما ند انچه ریگ و دانه علف با شد از غربال میریزد ، در کربلا هم افراد غر بال شد . هما ن فر صت را که حر دا شت عمرسعد هم د اشت شمر هم د اشت حرعا قبت بخیر شد دیگرا ن شقا و ت را خرید ند این طور نبود که حر فر صت دا شت د یگران ند اشتند همه فرصت د اشتند حتی دارد که دو نفر از خوارج در صفین جزخوارج بود در شب عا شورا به اما م(ع) ملحق شد . لکن یک عده را خود امام حسین (ع) دعوت کرد قبول نکرد مثل عبید الله جعفی و.... پرورد گا را بما توفیق عنایت کن که فرصت یا ب با شیم وا ز فر صت ها ی عمر ما ن کما ل استفا ده ای که رضا ی تو د رآ ن هست بکنیم امین یا رب العا لمین . موضوع مطلب : یادداشت ثابت - سه شنبه 92 آبان 22 :: 4:54 عصر :: نویسنده : عارفی
ممکن است بروز یک مشکل بزرگ د رزند گی انسا ن آ را م وقرار را ازانسان بگیرد وموجب نگرانی واضطرا ب وی گرد د وخوا ب را ازچشما نش بربا ید ، چه رسد که چند ین مشکل بزرگ یک با ر ه بروی هجوم آ ورد که کم ترین آ ثا رش بهم ریختن اعصا ب ، وپا یین آ مد ن سطح هوشیا ری و...... وبا این دید شب عا شورا را بر خا ند ان رسول خد ا(ص) تصوّر کنید که چه گذ شته ا ست ؟ حسین(ع) ویا را نش درشب عا شورا غیر از خد ا به هیچ چیزی دیگر توجه ند اشتند وفکر نمیکرد ند ، نه تنها کوچک ترین اضطرا ب ند ا شتند بلکه تاریخ اهلبیت(ع) شب عا شورا را بی نظیر کرد ه است . دریکی از سا عا ت آ ن شب حضرت ا ما م(ع) از محد ود ه ای خیمه ها خا رج شد و به گشت زد ن د ر تپه ها ی مُشرف بر خیمه گا ه که ممکن بود دشمن فر د ا د رکشا کش جنگ از آنها برای کمین کرد ن استفا د ه کنند پر د ا خت ، و د راین گشت زنی مرد ی شجا ع وقهرما ن از اصحا ب آ ن حضرت بنا م نا فع بن هلا ل که بیشتری اوقا ت با اما م بود از پشت سر حضرت د ر حرکت بود ، نا فع می گوید : اما م به عقب نگا ه کرد فرمود کیست؟ نا فع ؟ عرض کرد م آ ری فد ایت شوم نا فع هستم ، ازبیرون رفتن شما ازخیمه ها به سوی این سپا ه ستمگر نگرا ن شد م ، اما م فرمود : یا نافع آمده ام ای تپه را مورد بررسی قراردهم تا درهنگا م جنگ دشمن برای کمین از آ نها استفا د ه نکنند سپس حضرت برگشت د رحال که د ست چپ مرا گرفته بود فرمود: همین است همین است به خد ا وعد ه ای که تخلف د رآ ن را ه ند ارد همین است ، آ نگا ه بمن فر مود : ای نا فع همین ا لا ن راهی میا ن این د وتپه را نمی گیری تا جا ن خود را نجا ت د هی ؟ نافع گوید من خو د را روی قد م های حضرت اند اختم و گفتم دراین صورت ما د رنا فع به عزا یش بنشیند !! عرض کرد م مولای من این شمشیر را به هزارد ینا رخرید ه ا م واسب خود را نیز به هما ن قیمت تهیّه نمود ه ا م به هما ن خد ای که بر من منّت نها د و تورا مو لا ی من قرا ر داد سو گند می خو رم که تا این شمشیر ا ز کا ر و اسب ازرفتن با ز نما ند تورا رها نخوا هم کرد .نافع گوید سپس حضرت ازمن جدا شد وبه خیمه ای خواهرش رفت ومن به امید ی که ازخیمه بزود ی بیرون خوا هد آ مد در کنا رخیمه به انتظا رش ایستا د م . حضرت زینب کبری به استقبال برا د ر آ مد وبا لشی برای حضرت گذ اشت و آ ن حضرت د رکنا ر خوا هرنشست و آ هسته مشغول صحبت شد ند طولی نکشید که دید م اشک حضرت زینب جا ری شد وعرضه د اشت : برا د ر آ یا من شا هد قتلگا ه تو با شم ؟ آ یا من با ید با ر مسؤ لیتی این زنا ن رابر عهد ه بگیرم ؟ وتو مید ا نی که این قوم چه کینه ای د یرینه ازما د رد ل د ا رند، این مسؤلیت بسیا ر سنگین است ، تحمّل د اغ مرگ این جوا نا ن بر گزید ه و ما ها ی بنی ها شم برمن بسیا ر گرا ن است. سپس عرضه د اشت : برا در آ یا از خلوص نیّت و وفا داری یا را ن خود اطمنا ن حا صل کرد ه ای ؟ حضرت ا ما م حسین (ع) فرمود : خوا هرم آگاه با ش که آ نا ن را بخوبی آ زمود ه ا م ، د رمیا ن آ نا ن جز مرد ا ن ثا بت قد م که د رکا ر زار ا ستوا رند کسی نیست ، آ نا ن به مرگ چنا ن ا نس د ارند که طفل شیر خوا ر به شیر ما د را نس دا رد . نا فع گوید چون این سخنا ن را شنید م گریستم و به نزد حبیب ابن مظا هر رفتم و آ نچه از اما م و خوهرش زینب کبری شنید ه بود م برا یش با زگو کرد م ، حبیب گفت به خد ا سو گند ا گربرای امتثال فرما ن آ ن حضرت نبود همین امشب به سپا ه د شمن حمله میکرد م ، نافع گوید من به ا و گفتم من امام را د رخیمه ای خواهرش د ر حا ل ترک کرد م که حضرت زینب(س) نگرا ن بود وگما ن میکنم که سا ئیر زنا ن وا طفال نیز د رچنین حا لتی به سر می بر ند ، اگر می توا نی اصحا ب را جمع کن تا با زنا ن گفتگوی کنی که د ل آ نا ن آ را م بگیر د ، حبیب گفت از خوا ست تو پیروی میکنم ، حبیب ا ز یک طرف ونا فع طرف دیگر اصحا ب را فرا خوا ند ند . وقتی همه ا ز خیمه ها بیرو ن آ مد ند به بنی ها شمیا ن گفتند شما به خیمه ها ی خود باز گرد ید خد ا خواب را از چشما ن نستا ند ،سپس حبیب رو با صحا ب کرد گفت ای شیران غیرت و مرد ا نگی ساعتی پیش نا فع بمن چنین خبری د ا د ه است که خوا هر مولای شما و بقیه ای عیا لا ت نگرا نی د ارند ، مرا از حا ل خو د آ گا ه کنید ، نا گا ه همه عمامه های خود را از سر بر زمین کو بید ه شمشیر ها را از غلا ف بیرون کشید ند و گفتند ای حبیب به هما ن خد ای که نعمت بود ن در این جا را به ما ارزا نی د اشت ا گراین سپا ه پا پیش گذ ا رد سر های شا ن را از روی گرد ن ها ی شا ن خوا هیم چید و سفا رش پیا مبر اکرم(ص) را د ربا ره ای دختران و پسرا نش حفظ خوا هیم نمود ، حبیب گفت با من بیا یید حبیب پیشا پیش آ نا ن پا بر زمین می کوبید ومی د وید و آ نا ن نیز به دنبا ل ا و مید وید ند تا به نزد یک خیمه های ا ما م رسید ند.وفریا د برآ ورد ند : ای اهلبیت وای سرو را ن ما ، ای با نوا ن رسول خد ا این شمشیرها ی جا ن نثا را ن شما شما است که قسم یا د کرد ه اند آ ن ها را جز د ر گرد ن آ نا ن که نیّت پلید ی د ر با ره ای شما د ر سربپر ورا نند غلا ف نکنند . حضرت ا ما م حسین اجا زه فرمود تا اهل حرم ازخیمه ها بیرون بیا یند آنا ن ازخیا م بیرو ن آ مد ند وخطاب به اصحا ب گفتند : ای پا کا ن از زنا ن فا طمی دفا ع کنید که در غیراین صورت نزد رسول خد ا شکا یت بریم ،حبیب ویا را نش ایستا ده بود ند وبه این سخنا ن گوش مید ا د ند وچنا ن ضجّه و نا له از اصحاب بر خا ست که اسب ها ی اصحا ب نیز از شنید ن این صد ا به همهمه و جو لا ن آ مد ه و صد ای شیهه های آ نا ن د رهم پیچید گویا که هر کد ام از آ ن اسبا ن نیز با صا حبا ن خود هم صد ا شد ه بود ند . ( منبع ) : (زینب کبری ازولادت تا شها دت ترجمه زینب کبری من المهد الی اللحد ایت الله سید محمد کاظم قزوینی ص 132 نقل ازالد معه ا لسا کبه و معالی السبطین ) موضوع مطلب : یادداشت ثابت - سه شنبه 92 آبان 22 :: 4:51 عصر :: نویسنده : عارفی
نقلی هم ا ز حضرت زینب (س) د ر مو رد شب عا شورا : مجلّله زینب میفر ما ید : چون شب دهم محرم فرا رسید ا ز خیمه ای خود بیرون آ مد م تا به برا د رم حسین (ع) و یا را ن او سربز نم ، خیمه ای برا د رم ازسا ییر خیمه ها جد ا برپا شده بود ، و د ید م که برا د رم د روسط خیمه نشسته مشغول منا جا ت با پرورد گاروتلا وت قرآن است . د رد ل گفتم آیا درچنین شبی با ید برا د رم د رخیمه تنها با شد ؟! بخد ا سوگند که نزد برا د ران وپسرعموها ی خو د رفته و آ نا ن را به این جهت نکوهش خوا هم کرد . لذ ا به خیمه ای برا د رم عبا س رفتم ، امّا وقتی به نزد یک خیمه ای ا و رسید م شنید م که از د رون خیمه ای او صد ای همهمه می آ ید ،د رپشت خیمه ایستا د م وبه د رون خیمه نگا ه ا ند اختم د ید م که برا د ران و بر ا د ر زاد گا ن وپسر عمو ها یم د ور هم حلقه زد ه و برا د رم عبا س د رمیا ن آ نها روی د و کند ه ای زا نو هم چون شیری برسرشکا ر خود نشسته است وبرا ی آ نها خطبه ای ایرا د کرد که جز ا ز برا د رم حسین ما نند آ ن را نشید م ، این خطبه مشتمل بر حمد خد ا وثنا ی خد ا و د رود بر پیا مبر و آ ل اوبود ود رپا یا ن خطبه ای خود گفت : برا د را ن ، برا د ر زا ده گا ن ، وپسر عمو ها ی من فرد ا چه خو ا هید کرد ؟ گفتند اختیا رما تو ا ست و آ نچه تو بگویی سر پیچی نخوا هیم کرد . عبا س گفت اینها (یعنی ا صحا ب ) ازخا ند ان ما نیستند پس چو ن فرد ا شد شما او لین کسا نی با شید که به مید ان جنگ می روید . ما پیشا پیش آ ن ها (یعنی اصحا ب) بسوی مرگ خوا هیم رفت تا مرد م نگویند اصحا ب خود را پیشا پیش به کشتن دادند ، بنی ها شم برخا سته شمشیر کشید ند وشمشیرها ی خود را د ربرا برصورت برا د رم عبا س بلند کرد ند و گفتند ما برآ نچه رأ ی تو است خوا هیم ما ند . زینب کبری فرما ید چون بسیا ری تعد ا د و اراد ه ای محکم و ابرا ز شجا عت آ نا ن را دید م خوشحا ل شد م و دلم آ را م گرفت ا مّا بُغض را ه گلویم را بست ، خوا ستم نزد برا د رم حسین رفته واین خبر را به ا و برسا نم د ربین راه ازخیمه ای حبیب ابن مظا هر نیز همهمه ای شنید م ، وپشت خیمه ای ا و ایستا د م وبه د رون خیمه نگا هی انداختم د ید م اصحا ب نیز ما نند بنی ها شم د وریک د یگر حلقه زد ه و حبیب ابن مظا هر د رمیان آنان است وحبیب میگفت : ای یا ران من خد ا شما را رحمت کند روشن و آ شکا را بگویید برای چه دراین سر زمین آ مد ه اید ؟ گفتند برا ی یا ری رسا ند ن به فرزند غریب فا طمه آ مد ه ایم ، حبیب گفت : برا ی چه همسرا ن خود را طلا ق د ا ده اید ؟ گفتند برای همین منظور، حبیب گفت پس هنگامی که آ فتا ب طلوع کرد چه خوا هید کرد ؟ گفتند هر چه تو بگویی ، حبیب گفت چو ن صبح شد ا ولین کسا نی که به مید ا ن مبا رزه خوا هند رفت شما هستید ، ما پیشا پیش آ نا ن (یعنی بنی ها شم ) به مید ا ن جنگ خو ا هیم رفت و تا خون د ررگهای ما جریا ن د ارد هیچ یکی از بنی ها شم را د رخون طپید ه نخوا هیم د ید تا مرد م نگو یند سرورا ن خود را جلو فرستا د ند و از ایثا ر جا ن د ررا ه آنان بُخل ورزید ند . اصحا ب نیز شمشیرها ی خود را د ر برا بر چهره حبیب گرفته فریا د زد ند که ما با تو بر سر یک پیما ن هستیم . زینب کبری فرما ید من از ثبا ت قد م آ نا ن خوشحا ل شد م امّا با ز بُغض راه گلویم را گرفت و از نزد آ نا ن با چشم اشک آ لود بر گشتم که نا گا ه برا د رم را در برا برخود دید م و از د ید ا رش قلبم تسکین یا فته تبسّمی کرد م ، فرمود خوا هرجا ن ، عرضه داشتم لبیک ، برا د رم فرمود ا زهنگا می که ازمد ینه بیرون آ مد ه ایم تورا متبسّم ند ید ه ا م بگوچه چیزچهره ات را متبسم کرد ه است ؟ عرض کرد م برا د رم من امشب ا زبنی ها شم و اصحا ب چنین چیزی مشا هد ه کرد م ، فرمود خوا هرم بد ان که این افرا د ا ز عا لم ذ ر یا را ن من بود ه اند و جد م رسول خد ا وعد ه ای این اصحا ب را به من د ا د ه است ، حا ل می خوا هی ثبا ت قد م آ نا ن را بی بینی ؟ گفتم آ ری ، فرمود درپشت خیمه با یست » من د رپشت خیمه ایستا د م ، برا د رم فریا د برآ ورد : این اخوا نی وبنو اعما می برا د ران وپسر عمو های من کجا هستند ، د ید م بنی ها شم و د رپیشا پیش برا د رم عبا س لبیک گویا ن به نزد وی آ مد ند عرض کرد ند چه فرما یشی د ارید ؟ فرمود می خوا هم با شما تجد ید عهد کنم )) د ید م که اولا د حسین ، اولاد حسن ، اولاد علی ، اولاد جعفرواولاد عقیل آ مد ند وحضرت به آ نا ن دستور نشستن د اد و نشستن ، سپس فر یا د زد که این حبیب ابن مظاهر، این زهیر این نا فع بن هلال این الاصحا ب دید م که اصحا ب وپیشا پیش آ نها حبیب ابن مظا هرجلو آ مد ه وگفتند لبیک ، آ نها شمشیر بدست آ مد ه بو د ند برا د رم آ نها را نیزامر به نشستن کرد و نشستن ، سپس خطبه ای بلیغی ایراد کرد و فرمود یا اصحا بی........ ای ا صحا ب من بد انید که این قو م هد فی جز کشتن من وهر که با من با شند ند ارند و من نگر انم که شما بخا طرمن کشته شو ید من بیعت خو د را ازشما برداشتم هرکد ا م ا زشما که ما یل به رفتن است از سیا هی این شب استفا د ه کرد ه برو د . دراین هنگام بنی ها شم برخا سته و هرکد ا م د ر ا برا ز وفا د اری خو سخنا نی گفتند ، اصحا ب نیز بر خا ستند وهر کد ا م حرف ها ی ما نند سخنا ن بنی ها شم بیا ن د اشتند . چو ن حسین(ع) خوبی کرد ار و پا ید ا ری آ نا ن را د ید فرمود اگر شما چنین هستید پس سر بر دار ید وجا یگا ه خود را د ربهشت مشا هد ه کنید » د ر این هنگا م پرد ه از مقا بل چشما ن آ نها کنا ر رفت و خا نه ها ی خود را در بهشت وحور قصور آ نها را دید ند ، آ نا ن حورالعین ها را مید ید ند که خطا ب به آ نها میگفتند بسوی ما بشتابید که ما سخت مشتا ق د ید ار تا ن هستیم . سپس همه ای آ نها بر خاسته وشمشیر ها ی خود را کشید ه عرضه د اشتند یا ابا عبد ا لله ا جا زه بد ه تا همین الان به لشکر دشمن شبیخون بزنیم ، اما م به آنها فرمود : خد ا جزای خیر تا ن د هد و رحمت خود را شا مل حال تا ن کند بنشینید ، سپس فر مود : هرکد ا م ازشما زنی به همرا د ار د ا و را به قبیله ای بنی اسد بفرستد ، علی بن مظا هر برخا ست (شا ید برا در حبیب بود ه باشد ) عرض کرد برای چه سرور م ؟ فرمود چو ن زنا ن من پس ازقتل من اسیر می شو ند و می ترسم زنا ن شما نیز اسیر شو ند ، علی بن مظا هر به خیمه ای خود رفت همسر ا و به احتر ام وی از جا برخا ست وبه روی او تبسم کرد ، وی گفت تبسم را کنا ر بگذ ا ر، زنش گفت ای پسر مظا هر می شنید م که غر یب فا طمه برای شما خطبه می خوا ند و د ر آ خرخطبه صد ا ی همهمه بلند شد من نفهمید م آ ن حضرت چه فرمو د ؟ علی گفت ای زن ا ما م به گفت هرکس زنی همراه د ارد وی را نزد پسرعمو ها یش بفرستد چون فر پس ازکشته شد نم خا ند انم ا سیرمیگردند زن گفت حا ل تو چه میکنی ؟ گفت برخیز تا تو را به فرزند ان عمویت د ربنی اسد ملحق کنم ، زن برخا ست سر خو د را به ستون خیمه کو بید وگفت بخدا سو گند که د ربا ره ای من انصا ف را رعایت نکرد ی، آ یا خوشحا ل می شو ی که د خترا ن رسول خد ا به اسیری بر وند و من از اسا رت د ر امان با شم ؟ آ یا خوشنود میگرد ی که چا د ررا ازسر بکشند من خود را با چا د ر بپوشا نم ؟ آ یا این تورا شا د میکند که فر د ای قیا مت تو د رنزد پیا مبر روسفید با شی و من د رنزد فا طمه زهرا روسیا ه ؟ بخد ا سو گند شما با مر ا ن هم د رد ی میکنید و ما زنا ن نیز با زنا ن هم د رد ی خوا هیم نمود . علی بن مظا هر با چشم گریا ن نزد اما م حسین (ع) برگشت اما م فرمود چرا گریا نی ؟ عرضه د اشت سرورم د ختر بنی اسد جز به هم د رد ی شما رضا یت نمید هد اما م (ع) نیز گریست فرمود :جزیتم منا خیرا خد ا ازما به شما جزای خیر د هد . ( منبع ) (زینب کبری ازولا دت تا شهادت ترجمه زینب کبری من المهد الی اللحد ایت ا لله سید محمد کاظم قزوینی ص137 نقل ازمعا لی السبطین) موضوع مطلب : یادداشت ثابت - یکشنبه 92 آبان 13 :: 8:30 عصر :: نویسنده : عارفی
قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش که در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد
موضوع مطلب : یادداشت ثابت - یکشنبه 92 آبان 13 :: 8:27 عصر :: نویسنده : عارفی
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
موضوع مطلب : یادداشت ثابت - یکشنبه 92 آبان 13 :: 8:24 عصر :: نویسنده : عارفی
ماه محرم از زبان امام رضا(ع) ریان ابن شبیب روایت کرده که من روز اول محرم خدمت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) رسیدم. حضرت فرمودند: ای پسر شبیب آیا امروز را روزه گرفتهای؟ عرض کردم نه یابن رسول الله! فرمودند: امروز روزی است که زکریا پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا فرزندی پاک به من مرحمت بفرما، همانا تو دعای بندگان را می شنوی. حق تعالی دعای او را مستجاب فرمود، درحالی که حضرت زکریا در محراب بود به ملائکه فرمود: او را ندا کرده گفتند خدا بشارت میدهد تو را به یحیی، پس هرکه امروز را روزه بدارد و سپس دعا کند دعای او مستجاب میگردد چنان که دعای زکریا(ع) مستجاب گردید.
موضوع مطلب : |
||